به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان در مسجد رسول اکرم(ص) تهران، با بیان اینکه دعوت پروردگار دارای دو خصوصیت است، اظهار داشت: اولین ویژگی دعوت پروردگار این است که وجود مقدس او حق است. دعوت حق به دعوتی گفته می شود که اگر شنونده این دعوت را اجابت و قبول کند، یقیناً خیر دنیا و آخرت او تأمین است. نتیجهٔ دعوت حق، این است که انسان به تعبیر خود قرآن، حیات طیبه پیدا می کند؛ مدت عمرش که در دنیا تمام می شود، به پاداشی می رسد که این پاداش براساس بهترین عملی ارزیابی می شود که در دورهٔ عمر انجام داده است؛ مثلاً اگر در هفتادسال عمر تکلیفش این است که یک نماز خوانده است، پروردگار عالم ارزش آن یک نماز -دو رکعت، سه رکعت- را ملاک ارزش گذاری هفتاد سال عمر نمازش قرار می دهد؛ چنین چیزی اصلاً در عالم، جز از طرف پروردگار سابقه ندارد.
رحمت خداوند شامل حال چه کسانی است؟
وی در توضیح عظمت رحمت و احسان خداوند نمونه ای را بیان و خاطرنشان کرد: خداوند در سوره نحل می فرماید که اگر شخصی در تمام طول زندگی خود یک کار شایسته از جمله عبادت، کارهای خیر و رسیدگی به ایتام و... کرده باشد؛ خداوند رحمت و احسان خود را شامل حال این شخص خواهد کرد.
تباهی و گمراهی سرانجام نپذیرفتن دعوت حق
این محقق دینی تباهی و گمراهی را سرانجام نپذیرفتن دعوت حق دانست و اظهار کرد: خداوند در قرآن سؤال می کند: «فَمٰا ذٰا بَعْدَ الْحَقِّ» (سورهٔ یونس، آیهٔ 32). بعد از حق، بعد از این قرآن، بعد از نبوت، بعد از امامت و بعد از توحید چیست که اگر اینها را قبول نکنید، به سراغ قبول آنها بروید؟ خود پروردگار که علمش بی نهایت است و ظاهر و باطن همهٔ حقایق را می داند، جواب می دهد و می فرماید: «فَمٰا ذٰا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ اَلضَّلاٰلُ»، اگر اینها را قبول نکنید و به دنبال هر چیز دیگری بروید، تباهی، گمراهی، فساد و بدبختی است.
استاد انصاریان ادامه داد: اگر کسی امیرالمؤمنین(ع) را قبول نکند و برای قبول کردن شخص دیگر برود؛ آن شخص دیگر چه کسی است که می خواهد او را قبول کند؟ در زمان ما، لنین، مارکس، استالین، دکارت یا کانت است؛ این چهره های معروف دنیا که برای غرب و برای شرق هستند. چه کسی را می خواهد قبول کند؟ اگر کسی بخواهد عظمت، عفت، کرامت، شایستگی و مقام عصمت حضرت صدیقهٔ کبری(س) و دیگر زنان بزرگ اسلام را قبول نکند؛ قرآن می گوید: پس حق چیست که می خواهید قبول کنید؟ اگر بخواهید پول کسب حلال را قبول نکنید، چه چیزی را می خواهید بعد از آن قبول کنید؟ یا باید پول دزدی یا رشوه یا ربا یا غصب یا اختلاس را قبول کنید.
وی در ادامه حکایتی را مورد اشاره قرار داد و خاطرنشان کرد: در روایاتی دیدم که امیرالمؤمنین(ع) به دنبال کاری از محلّی رد می شدند، چشم آن حضرت در آن محل به مسجدی افتاد. علی(ع) هم که عاشق عبادت و عاشق خداست، گفت: به کسی قول نداده ام که منتظرم باشد، حال به این مسجد رسیده ام؛ داخل این مسجد بروم و دو رکعت نماز بخوانم. کسی آنجا ایستاده بود، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: این اسب من را نگه می داری تا دو رکعت نماز بخوانم و بیایم؟ گفت: بله فدایتان بشوم! چرا نگه نمی دارم، من نوکر شما هستم. حضرت می فرمایند: اسب را به دستش دادم، به مسجد رفتم و نماز خواندم و بیرون آمدم و دیدم اسب هست، اما دهنه اش نیست. گفتم اسب بی دهنه که نمی شود، بازار هم نزدیک است، فعلاً بروم و دهنه ای برای این اسب بخرم، بعد به سراغ کارم بروم.
استاد انصاریان افزود: حضرت به مغازهٔ سَرّاجی آمدند و فرمودند: یک دهنه برای این اسب به من بده، دهنه را بستند، و می خواستند حرکت کنند که یکی دمِ بازار به حضرت گفت: چه خبر، به بازار آمده ای! حضرت موضوع را تعریف کردند و فرمودند: من هیچ وقت کار مفت از کسی نمی خواهم؛ من وقتی به این مرد گفتم اسب من را می پایی و او گفت بله، خودم نیّت کردم نمازم را که خواندم، دو دینار به او بدهم. در حقیقت آن شخص مال حلالی که از دست امیرالمومنین(ع) می توانست به دست آورد را از دست داد و دزدی کرد.
خداوند بر مال حلال و پاک رحمت و برکت دارد
نویسنده کتاب ارزشمند «طهارت باطنی» با بیان اینکه خداوند بر مال حلال و پاک رحمت و برکت دارد، گفت: مثلاً صد میلیارد دزدیدید؛ پیغمبر(ص) می فرمایند: این صد میلیاردی که برداشتید و فرار کردید و پس هم ندادید، اتفاقاً میزان این صد میلیارد در قیامت برای تو پاداش گذاشته شده بود که آن را از دست دادی و پول نجس حرامی را به جای آن پاداش الهی برداشتید. حال همه آن را که نخوردید، مُشتی را هم که از چنگ تو درآوردند و بقیه اش را نداشتید و گفتند ده بیست سال به زندان بروید، در قیامت هم باید به جهنم بروید. پیغمبر(ص) می فرمایند: کسی که یک درهم مال حرام به دست بیاورد و به خانه ببرد، تا زمانی که این یک درهم حرام در این خانه باشد، خدا نظر رحمت به آن خانه نخواهد کرد.
پاداش عمل صالح زن و مرد در نزد خداوند مساوی است
وی، پاداش مرد و زن در روز قیامت را مساوی دانست و اظهار کرد: آیا می ارزد که آدم حق را رها کند و به دنبال باطل برود؟ آیا می ارزد که آدم حق را رها کند و به دنبال تباهی برود؟ آیا می ارزد که آدم این دو رکعت نماز صبح، نماز ظهر و عصر، مغرب و عشا را رها کند و بگوید نمی خواهم نماز بخوانم و این مزدی که خدا در این آیهٔ سورهٔ نحل بیان کرده است، از دست بدهد؟ من دو رکعت نماز باارزشت را که در تمام عمرت مثل این نماز نداشتی را ملاک مزد دادن به کل نمازهایت قرار می دهم. «مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثیٰ» (سورهٔ نحل، آیهٔ 97)، کسی که عمل صالحی را انجام بدهد در پیشگاه من فرقی نمی کند که این عمل صالح را مرد یا زن انجام داده است؛ یعنی ارزش عمل صالح زن هم مانند عمل صالح مرد است و پروردگار در روز قیامت پاداش عمل را تقسیم نمی کند و در واقع ارزش عمل مرد و زن در پیشگاه خدا مساوی است.
استاد انصاریان ادامه داد: شخصی سنّی می گوید: در تمام سوره هایی که خدا نعمت های مهم بهشت را شمرده، یکی از نعمت ها حورالعین است؛ «وَ حُورٌ عِینٌ کأَمْثٰالِ اَللُّؤْلُؤِ اَلْمَکنُونِ» (سورهٔ واقعه، آیات 22-23﴾. این خانم های بهشت مثل لؤلؤ در صدف هستند؛ انگار خدا اینها را که ساخته، از چشم هیزی پنهان نگه داشته است که آنها را فقط شوهران بهشتی ببینند و با شوهران بهشتی هم هم سن و سال هستند. سن تمام بهشتی ها بین 20-25 سال است، هیچ وقت یک حورالعین چهل ساله را به آنها نمی دهند. قرآن می گوید تمام بهشتی ها -شوهر و زن- هم سن هستند.
استاد حوزه اظهار کرد: خداوند در سورهٔ انسان می فرماید: «هَلْ أَتیٰ عَلَی اَلْإِنْسٰانِ حِینٌ مِنَ اَلدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئاً مَذْکوراً» (سورهٔ إنسان، آیهٔ 1). تمام نعمت های بهشت، نعمت هایی که به اصطلاح در رأس است، در این سوره شمرده شده و فقط از حورالعین اسم نبرده است؛ خدا یادش نرفته که حورالعین هم یکی از بهترین و لذیذترین نعمت بهشت است؛ در آیاتی از قرآن مسئلهٔ انفاق به یتیم و اسیر به وسیلهٔ علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) مطرح است. کشف این سنّی این است که می گوید همهٔ سوره ها، نعمت های الهی از جمله حورالعین را شمرده، اما در این سوره اسم حورالعین را به احترام صدیقهٔ کبری(س) نیاورده است.
کسانی که اهل دین و نماز نیستند، نمی خواهند حق را بفهمند
استاد انصاریان با تأکید بر اینکه دعوت خدا حق است، گفت: خداوند در آیه 14 سوره رعد می فرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» اگر من این دعوت را قبول نکنم، «فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ» گیر گمراهی و گیر شقاوت می افتم. این طور نیست که قرآن یا خدا یا پیغمبران یا ائمه(ع) را رها کنم، گیر بهتر از آنها بیفتم؛ گیر کسانی می افتم که دنیا و آخرتم را بر باد می دهند. این را به کسانی می گویم که اهل نماز، اهل خدا، اهل دین و اهل پاکی نیستند و نمی خواهند هم باشند. خدا این افراد را که در سورهٔ اعراف ارزیابی و قیمت گذاری می کند، می گوید: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ یفْقَهُونَ بِهٰا» (سورهٔ اعراف، آیهٔ 179)، درِ فهم خودشان را بسته اند و نمی خواهند حق را بفهمند، «وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ یسْمَعُونَ بِهٰا» نمی خواهند حق را بشنوند، «وَ لَهُمْ أَعْینٌ لاٰ یبْصِرُونَ بِهٰا» نمی خواهند حق را ببینند؛ «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» آنها اصلاً یک پاپاسی قیمت ندارند.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷